سلام. همه ما ایرانی ها یا روستا و عشایر زاده ایم و یا با این قشر از مردم به هر دلیل در ارتباط بوده و یا هستیم. خیلی از ما از زندگی ساده و بی آلایش روستایی دور افتاده ایم و آرزو داریم که حداقل برای یک روز هم که شده این آرامش و سادگی را دوباره تجربه کنیم:
-یه مرغ محلی تو بغل بگیریم و باهاش بازی کنیم.
- چرخیدن و نگهداری و مواظبت خروس از مرغها را ببینیم.
- بیرون اومدن جوجه ها از تخم را انتظار بکشیم.
- آب و دون دادن و نگهداری یه مرغ محلی از جوجه های نو رسیدش را تماشا کنیم.
- جست و خیز و شادی بزغاله ها را ببینیم.
- دویدن و صدا زدن بزها موقع برگشت از چرا و شیر دادن به بزغاله ها را به تماشا بشینیم.
- تقلای یه بزغاله یا بره نو رسیده برای بلند شدن و شیر خوردن رو ببینیم.
صبح با صدای خروس از خواب بیدار بشیم.
- طلوع و غروب آفتاب را با صدای انبوه پرندگان رو با جان و دل تماشا کنیم.
- وَ وَ وَ
همه اینه را میشه در یه اقامتگاه بومگردی و یا در خانه یه دوست روستایی و عشایری تجربه کرد. اما به شرط اینکه از اینستاگرام فاصله بگیریم. مدتی پیش سخنرانی یه سخنران بزرگ که دنیا را گشته را شنیدم که میگفت: اینستاگرام لذت سادگی و شادی های کوچک و بزرگ را از ما گرفته و موجب اختلاف تو خانواده ها شده است. میگفت قبلا ما به یه تفریح و زندگی ساده، با یه دوستت دارم، با یه شاخه گل، با یه جشن تولد ساده خودمونی، با یه قرمه سبزی مادری، با یه سفر ساده و یا با یه مَتَل پیرمرد روستایی (مثل مرحوم مشتی علی خان خودمون) آنقدر غرق در شادی میشدیم که قابل وصف نبود و همین شادی های کوچک موجب دوام خانواده ها بود اما اینیستا گرام که اومد توقعات ما را بالا برد. جشن تولدهای لاکچری گرفتیم و به اشتراک گذاشتیم، خواستیم شادی کنیم اما دیدیم دیگری جشن باشکوه تری گرفته.
پراید و پیکان سوار شدیم تا